- بی حمایت
غير مدعومٍ
معنی بی حمایت - جستجوی لغت در جدول جو
- بی حمایت
Unsupported
- بی حمایت
non soutenu
- بی حمایت
সমর্থনহীন
- بی حمایت
غیر معاون
- بی حمایت
desteksiz
- بی حمایت
isiyosaidiwa
- بی حمایت
no apoyado
- بی حمایت
nicht unterstützt
- بی حمایت
без підтримки
- بی حمایت
niesupportowany
- بی حمایت
无支持的
- بی حمایت
não suportado
- بی حمایت
non supportato
- بی حمایت
niet ondersteund
- بی حمایت
не поддерживаемый
- بی حمایت
ไม่มีการสนับสนุน
- بی حمایت
tidak didukung
- بی حمایت
बिना समर्थन
- بی حمایت
לא נתמך
- بی حمایت
サポートされていない
- بی حمایت
지원되지 않은
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(حَ می یَ)
لغت نامه دهخدا
بر قیاس معنی حریت. (آنندراج). بی ننگ و عار. بی نام و ننگ. بی غیرت. (یادداشت بخط مؤلف) :
توبه کند شیرز شیری هگرز
گرچه شتر کاهل و بی حمیت است.
ناصرخسرو.
بددل دزد و جلد و بی حمیت
روبه و شیر و گرگ و کفتارند.
ناصرخسرو.
از آن بی حمیت بباید گریخت
که نامردیش آب مردم بریخت.
سعدی.
ببین آن بی حمیت را که هرگز
نخواهد دید روی نیک بختی.
سعدی
توبه کند شیرز شیری هگرز
گرچه شتر کاهل و بی حمیت است.
ناصرخسرو.
بددل دزد و جلد و بی حمیت
روبه و شیر و گرگ و کفتارند.
ناصرخسرو.
از آن بی حمیت بباید گریخت
که نامردیش آب مردم بریخت.
سعدی.
ببین آن بی حمیت را که هرگز
نخواهد دید روی نیک بختی.
سعدی
بی عار، بی غیرت، بی تعصب، بی ناموس، دیوث، لاابالی، نامرد
متضاد: غیرتمند
متضاد: غیرتمند
